توسل به امام زمان(عج)
جان رامپرس با غم هجران چه می کند با تیـغ تــیـز پیکـر عــریـان چه می کند مستـانــۀ غمت مِـی جـنـت نمیخــورد سرگشتـۀ تو با سر و سامان چه می کند بودیم خــاک و با نگهـت کــیـمیا شدیم بنگر به ذره، مهـر درخشان چه می کند از ابر لطف توست که سرسبز ماندهایم در این کــویر تَفزده،باران چه می کند ای صد بهــار از تو شکــوفـا بیـا بـیـا بـاد خــزان ببـیـن به گلستان چه می کند پرسیدهای که دوست زدشمن چه میکشد هیــچ آگهی فـراق تو با جان چه می کند ای منتظر بیا و نظر کن که داغ هجــر با لالههــای ســوختــه دامان چه می کند درحسرت تو دربدری شد نصیب خضر ورنه به سیــر کـوه و بیابان چه میکند دست نیاز بهسوی تو دارد وگرنه نوح با زورق شکستــه به طوفان چه میکند ازلـوح دل نشویــد اگر گــرد معصیـت این حلقه های اشک به دامان چه میکند آشفته خاک راه توبــاشد بیـا ومـپــرس این مور زیر پـای سلیــمان چه میکند؟ |